خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شاخک
2 . آنتن (اتومبیل، رادیو و ...)
[اسم]
antenna
/ænˈtenə/
قابل شمارش
[جمع: antennae]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شاخک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاخک
1.It was a slender black creature with long yellow antennae and yellow-ringed legs.
1. موجود باریک و سیاهی بود با شاخکهای بلند و زرد و پاهایی با خالهای زردرنگ.
2
آنتن (اتومبیل، رادیو و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آنتن
a TV antenna
آنتن تلویزیون
تصاویر
کلمات نزدیک
antenatal
antemundane
antelope
antediluvian
antedate
antenuptial
antepenultimate
anterior
anteroom
anthea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان