خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقصر
[صفت]
at fault
/æt fˈɑːlt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more at fault]
[حالت عالی: most at fault]
1
مقصر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مقصر
1.Her doctor was at fault for not sending her straight to a specialist.
1. دکترش مقصر بود که مستقیماً او را پیش متخصص نفرستاده بود.
2.I think the owners are at fault for not warning us.
2. فکر میکنم مالکین مقصر هستند که به ما اخطار نداده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
at face value
at ease
at death's door
at daggers drawn
at breakneck speed
at first
at first sight
at gunpoint
at hand
at heart
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان