خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دمدست
2 . مهم
[عبارت]
at hand
/æt hænd/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دمدست
نزدیک (شدن)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دم دست
informal
مترادف و متضاد
close by
easy to reach
nearby
1.I couldn't find any tools at hand, so I was unable to fix the stove.
1. من نتوانستم هیچ ابزاری دمدست پیدا کنم، برای همین نتوانستم اجاق گاز را تعمیر کنم.
2.With the holiday season at hand, everyone is very excited.
2. با نزدیک شدن فصل تعطیلات، همه خیلی هیجانزده هستند.
2
مهم
مبرم
informal
مترادف و متضاد
important
pressing
1.What's the issue at hand?
1. موضوع مهم (حال حاضر) چیست؟
تصاویر
کلمات نزدیک
at gunpoint
at first sight
at first
at fault
at face value
at heart
at home
at last
at least
at length
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان