خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورزشی
2 . ورزشکاری
[صفت]
athletic
/æˈθlɛtɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more athletic]
[حالت عالی: most athletic]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ورزشی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسپرت
ورزیده
an athletic club/coach
باشگاه/مربی ورزشی
2
ورزشکاری
1.She has an athletic build.
1. او هیکل ورزشکاری دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
athlete’s foot
athlete
atheroma
athens
athena
athletic build
athletic center
athletic field
athleticism
athletics
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان