خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حمایت کردن
2 . عقبعقب رفتن (اتومبیل و...)
3 . بکآپ گرفتن (کامپیوتر)
[فعل]
to back up
/bæk ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: backed up]
[گذشته: backed up]
[گذشته کامل: backed up]
صرف فعل
1
حمایت کردن
تأیید کردن
مترادف و متضاد
support
1.All the evidence backed up what the woman had said.
1. تمام مدارک، چیزی که آن زن گفته بود را تأیید [تصدیق] کردند.
2.When he said I wasn't there, I told him I was, and my buddy backed me up.
2. وقتی او گفت که من آنجا نبودم، من گفتم که (آنجا) بودم و دوستم مرا حمایت کرد [گفتهام را تأیید کرد].
2
عقبعقب رفتن (اتومبیل و...)
دندهعقب رفتن، دندهعقب بردن
1.Back up a little, then the other cars can go by.
1. کمی دندهعقب [عقبعقب] برو، در آن صورت اتومبیلهای دیگر میتوانند عبور کنند.
2.Back up the car a little.
2. کمی اتومبیل را دنده عقب ببر.
3
بکآپ گرفتن (کامپیوتر)
1.Back up your documents folder before applying the update.
1. از پوشه مدارکت بکآپ بگیر، قبل از آنکه بهروزرسانی را اعمال کنی [قبل از آنکه کامپیوترت را بهروزرسانی کنی، از پوشه مدارکت بکآپ بگیر].
تصاویر
کلمات نزدیک
back to the salt mines
back to front
back the wrong horse
back street
back seat driver
back up the car out of the garage.
back-breaking
back-end
back-formation
back-room boys
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان