خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توپ جمع کن (بازی تنیس)
[اسم]
ball girl
قابل شمارش
1
توپ جمع کن (بازی تنیس)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
توپجمعکن
تصاویر
کلمات نزدیک
ball game
ball boy
ball bearing
ball
balky
ball joint
ball-bearing
ballad
ballast
ballboy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان