خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلا
[اسم]
bane
/beɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بلا
مصیبت، بار
مترادف و متضاد
burden
scourge
1.That cat is the bane of my life!
1. آن گربه بلای زندگی من است!
تصاویر
کلمات نزدیک
bandy about
bandy
bandwidth
bandwagon
bandstand
bang
bang for the buck
bang on
bang shut
banged up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان