خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتظار چیزی را داشتن
[فعل]
to bargain for
/ˈbɑrgən fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: bargained for]
[گذشته: bargained for]
[گذشته کامل: bargained for]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انتظار چیزی را داشتن
1.I hadn't bargained for them being here.
1. من انتظار نداشتم آنها اینجا بیایند.
2.We hadn't bargained for this sudden change in the weather.
2. ما انتظار این تغییر ناگهانی در آبوهوا را نداشتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bargain
barf
barely
barefooted
barefoot
barge in
barista
bark
bark at the moon
bark is worse than bite
کلمات نزدیک
bang into
back onto
back off
ask round
ask over
bargain on
barrack for
bash about
caught up
dying for
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان