[عبارت]

be dying for something/to do something

/bi ˈdaɪɪŋ fɔr ˈsʌmθɪŋ/tu du ˈsʌmθɪŋ/

1 (دل کسی) به‌شدت چیزی را خواستن

informal
  • 1.I'm dying for a glass of water.
    1. دلم به‌شدت یک لیوان آب می‌خواهد.
  • 2.I'm dying to know what happened.
    2. به‌شدت می‌خواهم بدانم چه اتفاقی افتاد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان