خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باریستا
[اسم]
barista
/bəˈriːstə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باریستا
قهوهچی، کافهچی
1.He is an experienced barista.
1. او یک کافهچی باتجربه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
barge in
barge
bargaining power
bargaining
bargain hunting
baritone
barium
barium meal
bark
bark up the wrong tree
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان