خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به چیزی) تمایل داشتن
[فعل]
to be inclined to
/bi ɪnˈklaɪnd tu/
فعل گذرا
صرف فعل
1
(به چیزی) تمایل داشتن
(به چیزی) گرایش داشتن
1.He couldn't say which candidate he favored, but he had always been inclined to vote Republican.
1. او نمیتوانست بگوید که موافق [حامی] کدام نامزد انتخاباتی بود، اما او همیشه تمایل داشته است که به حزب جمهوریخواه رای بدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
be in two minds about
be in the market for
be in the doghouse
be in the black
be in someone's neck of the woods
be into
be lost without somebody or something
be made up of
be meant to
be no good
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان