خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (در جایی یا پایگاهی) مستقر شدن
[عبارت]
be stationed
/bi ˈsteɪʃənd/
1
(در جایی یا پایگاهی) مستقر شدن
مترادف و متضاد
be posted
تصاویر
کلمات نزدیک
be snowed under
be snowed in
be six of one, half a dozen of the other
be short of something
be scared witless
be supposed to
be that as it may
be the cat's whiskers
be the limit
be the straw that broke the camel's back
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان