خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرار بود ...
2 . باید
3 . مردم میگویند ...
[عبارت]
be supposed to
/bi səˈpoʊzd tu/
1
قرار بود ...
1.I thought we were supposed to be paid today.
1. فکر کردم امروز قرار بود حقوق بگیریم.
2
باید
ملزم بودن
1.You're supposed to buy a ticket, but not many people do.
1. همه باید بلیت بخرند، اما خیلی از مردم این کار را نمیکنند.
3
مردم میگویند ...
شنیدهام که ...
1.This is supposed to be a good restaurant.
1. مردم میگویند این یک رستوران خوب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
be stationed
be snowed under
be snowed in
be six of one, half a dozen of the other
be short of something
be that as it may
be the cat's whiskers
be the limit
be the straw that broke the camel's back
be through with
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان