خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کتک زدن
[فعل]
to beat up
/bit ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: beat up]
[گذشته: beat up]
[گذشته کامل: beaten up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کتک زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کتک زدن
مترادف و متضاد
hit
strike
1.He beat up one of the other prisoners.
1. او یکی از (دیگر) زندانیها را کتک زد.
تصاویر
کلمات نزدیک
beat the socks off someone
beat something into one's head
beat one's head against the wall
beat down
beat around the bush
beat-up
beatbox
beaten
beater
beatific
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان