1 . کتک زدن
[فعل]

to beat up

/bit ʌp/
فعل گذرا
[گذشته: beat up] [گذشته: beat up] [گذشته کامل: beaten up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کتک زدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: کتک زدن
مترادف و متضاد hit strike
  • 1.He beat up one of the other prisoners.
    1. او یکی از (دیگر) زندانی‌ها را کتک زد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان