1 . پشت 2 . پشت کسی بودن (هوای کسی را داشتن) 3 . عقب
[حرف اضافه]

behind

/bəˈhaɪnd/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پشت

مترادف و متضاد at the back in front of
behind somebody/something
پشت (سر) کسی/چیزی
  • 1. Close the door behind you.
    1. در را پشت سرت ببند.
  • 2. Their office is behind the main building.
    2. دفتر آنها پشت ساختمان اصلی است.
کاربرد حرف اضافه behind به معنای پشت
حرف اضافه behind برای اشاره به مکان چیزی دارد که پشت چیزی قرار دارد و اغلب طوری است که آن چیز معلوم نمی‌شود، انگار که پنهان شده است. مثلا:
".The sun disappeared behind the clouds" (خورشید پشت ابرها ناپدید شد.)
".Their office is behind the main building" (دفتر آنها پشت ساختمان اصلی است.)
".He is behind the curtains" (او پشت پرده است.)

2 پشت کسی بودن (هوای کسی را داشتن) حامی بودن

to be behind somebody
پشت کسی بودن [از کسی حمایت کردن]
  • She knew that, whatever she decided, her family was right behind her.
    او می‌دانست که هر تصمیمی بگیرد، خانواده‌اش پشتش هستند.
[قید]

behind

/bəˈhaɪnd/
غیرقابل مقایسه

3 عقب

معادل ها در دیکشنری فارسی: پس عقب
مترادف و متضاد delayed late running late ahead on time
  • 1.She is behind with her work because she’s often sick.
    1. او در کارش عقب است، زیرا او اغلب مریض است.
  • 2.She's behind on the rent.
    2. او در پرداخت اجاره عقب مانده است.
  • 3.The others are a long way behind.
    3. بقیه خیلی عقب هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان