خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پشت درهای بسته
[عبارت]
behind closed doors
/bɪˈhaɪnd kloʊzd dɔrz/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پشت درهای بسته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پشت درهای بسته
1.The meeting was held behind closed doors.
1. جلسه پشت درهای بسته برگزار شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
behind
behest
behemoth
behead
behaviorism
behind one's back
behind the eight ball
behind the scenes
behind the times
behold
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان