1 . پشت درهای بسته
[عبارت]

behind closed doors

/bɪˈhaɪnd kloʊzd dɔrz/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پشت درهای بسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: پشت درهای بسته
  • 1.The meeting was held behind closed doors.
    1. جلسه پشت درهای بسته برگزار شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان