خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آروغ زدن
2 . آروغ
[فعل]
to belch
/bɛlʧ/
فعل ناگذر
[گذشته: belched]
[گذشته: belched]
[گذشته کامل: belched]
صرف فعل
1
آروغ زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آروغ زدن
informal
1.He belched at the dinner table!
1. او سر میز شام آروغ زد!
[اسم]
belch
/bɛlʧ/
قابل شمارش
2
آروغ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آروغ
باد گلو
تصاویر
کلمات نزدیک
belay
belated
belarusian
belarus
belabor
beleaguer
beleaguered
belfry
belgian
belgian franc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان