خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم
2 . تکه
3 . بیت (کامپیوتر)
4 . دهانه (افسار اسب)
[اسم]
bit
/bɪt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کم
اندک، ذره
مترادف و متضاد
a little
chunk
small portion
a bit
کمی/اندکی
1. I'm a bit nervous.
1. من کمی نگران هستم.
2. That was a bit silly, wasn't it?
2. آن کمی احمقانه بود، اینطور نیست؟
3. The dress is a bit too big for me.
3. پیراهن اندکی زیادی برای من بزرگ است.
a little bit
کمی/ذرهای
1. Could I have a little bit more soup?
1. میتوانم کمی بیشتر سوپ بخورم؟
2. I think these strawberries need a little bit more sugar.
2. فکر کنم این توتفرنگیها به ذرهای شکر بیشتر نیاز دارد.
2
تکه
قطعه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکه
خرده
قطعه
bit of something
تکه چیزی
There were bits of broken glass on the floor.
تکههایی از شیشه شکسته کف زمین [روی زمین] بود.
3
بیت (کامپیوتر)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیت
4
دهانه (افسار اسب)
تصاویر
کلمات نزدیک
bistro
bistoury
bissextile
bisque
bison
bit by bit
bit of a drag
bit part
bit player
bitch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان