1 . کبودی دور چشم (در اثر ضربه) 2 . مایه شرم
[اسم]

black eye

/blæk aɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کبودی دور چشم (در اثر ضربه)

  • 1.He got a black eye in a fight.
    1. او در دعوایی، کبودی دور چشم گرفت [او در دعوا (در اثر ضربه) دور چشمش کبود شد].
  • 2.He had a fight at school and came home with a black eye.
    2. او در مدرسه دعوا کرد و با کبودی دور چشم به خانه آمد.

2 مایه شرم

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان