[اسم]

black list

/blæk lɪst/
قابل شمارش

1 لیست سیاه

  • 1.Jack Thomas was put on a black list during the McCarthy era.
    1. "جک توماس" در زمان مک کارتی در لیست سیاه قرار گرفت.
  • 2.The police drew up a black list of wanted terrorists.
    2. پلیس لیست سیاه تروریست های تحت تعقیب را تنظیم کرد.
توضیح درباره اصطلاح black list
این اصطلاح به دوره کمونیسم و علی الخصوص مک کارتی بر می گردد که نام هر کس را که تصور می شود فردی کمونیست است در لیستی می نوشتند و بعد او را می کشتند یا او را زندانی می کردند. این اصطلاح امروزه نیز برای افرادی به کار می رود که تهدید محسوب می شوند یا اینکه دوره شان به سر آمده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان