خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خاموش کردن (چراغ)
2 . محرمانه کردن (اطلاعات و...)
3 . غش کردن
[فعل]
to black out
/blæk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: blacked out]
[گذشته: blacked out]
[گذشته کامل: blacked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
خاموش کردن (چراغ)
تاریک کردن (خانه)
1.During the war, people in the cities were required to black out their windows so that the enemy aircraft could not see them.
1. طی جنگ، مردم در شهر مجبور شدند چراغهای خانهشان را خاموش کنند تا موشکهای جنگی نتوانند آنها را ببینند.
2
محرمانه کردن (اطلاعات و...)
مخفی کردن
1.The government decided to black out all the information related to inflation.
1. دولت تصمیم گرفت تمام اطلاعات درباره تورم را محرمانه کند.
3
غش کردن
بیهوش شدن
1.Suddenly the man blacked out during the parade.
1. ناگهان در طی رژه، مرد غش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
black mulberry
black marketeer
black market
black mark
black maria
black pepper
black poplar
black sea
black sea sprat
black sheep
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان