خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمکزن
2 . لعنتی
3 . چشمکزدن
[صفت]
blinking
/ˈblɪŋkɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چشمکزن
blinking lights
چراغهای چشمکزن
2
لعنتی
informal
old use
مترادف و متضاد
bloody
1.Shut the blinking door!
1. (آن) در لعنتی را ببند!
[اسم]
blinking
/ˈblɪŋkɪŋ/
قابل شمارش
3
چشمکزدن
تصاویر
کلمات نزدیک
blinkers
blinkered
blinker
blink
bling
blip
bliss
blissful
blissfully happy
blister
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان