خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرتقال خونی
[اسم]
blood orange
/blˈʌd ˈɔːɹɪndʒ/
قابل شمارش
1
پرتقال خونی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرتقال خونی
تصاویر
کلمات نزدیک
blood money
blood is thicker than water
blood group
blood feud
blood donor
blood poisoning
blood pressure
blood relation
blood runs cold
blood test
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان