خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رنگپریده
2 . بدون خونریزی
3 . بیاحساس
[صفت]
bloodless
/ˈblʌdləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more bloodless]
[حالت عالی: most bloodless]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رنگپریده
کمرمق
1.His lips were bloodless.
1. لبهای او رنگپریده بودند.
2
بدون خونریزی
بدون خشونت
a bloodless coup/revolution
کودتا/انقلاب بدون خونریزی
3
بیاحساس
بیعاطفه
تصاویر
کلمات نزدیک
bloodhound
bloodcurdling
bloodbath
blood vessel
blood type
bloodletting
bloodlust
bloodshed
bloodshot
bloodsports
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان