خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبجو درست کردن
2 . چای یا قهوه درست کردن
3 . در شرف وقوع بودن (اتفاق ناخوشایند)
4 . دم کشیدن
5 . یک فنجان چای
[فعل]
to brew
/bruː/
فعل گذرا
[گذشته: brewed]
[گذشته: brewed]
[گذشته کامل: brewed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آبجو درست کردن
1.This beer is brewed in the Czech Republic.
1. این آبجو در جمهوری چک درست شدهاست.
2
چای یا قهوه درست کردن
دم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دم کردن
1.freshly brewed coffee
1. قهوه تازه درستشده [تازهدم]
3
در شرف وقوع بودن (اتفاق ناخوشایند)
در حال رخ دادن
1.There’s trouble brewing in the office.
1. دردسر در شرکت در شرف وقوع است.
4
دم کشیدن
1.Always let tea brew for a few minutes.
1. همیشه اجازه دهید چای چند دقیقهای دم بکشد.
[اسم]
brew
/bruː/
قابل شمارش
5
یک فنجان چای
تصاویر
کلمات نزدیک
brevity
breviate
breve
brett
breton
brewer
brewer's yeast
brewery
bri
brian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان