خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رشوهخواری
[اسم]
bribery
/ˈbraɪbəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رشوهخواری
رشوهدهی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتشا
رشوه
رشوهخواری
1.the bribery of public officials
1. رشوهخواری مقامات عمومی [دولتی]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
bribe
brew
breezy
breeze through
breeze
brick
brick cheese
brick hammer
brick jointer
brick red
کلمات نزدیک
briber
bribee
bribe
brian
bri
bric-a-brac
brick
brick up
brickbat
bricklayer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان