خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چیزی را به اجرا درآوردن
[عبارت]
bring something into force
/brɪŋ ˈsʌmθɪŋ ˈɪntu fɔrs/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چیزی را به اجرا درآوردن
1.The new law will be brought into force on the first of January.
1. قانون جدید اول ژانویه به اجرا در خواهد آمد.
2.They are hoping to bring the new legislation into force before the end of the year.
2. آنها امیدوارند قانون جدیدقبل از پایان امسال به اجرا دربیاورند.
تصاویر
کلمات نزدیک
matters
blended learning
entrepreneurship
blow cover
blow a kiss
bring into the open
bring to a head
bring to light
bury the hatchet
cast a vote
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان