خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سطل
[اسم]
bucket
/ˈbʌk.ɪt/
قابل شمارش
1
سطل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلو
سطل
مترادف و متضاد
pail
scuttle
1.I took my two-year-old nephew down to the beach with his bucket and spade.
1. من برادرزاده دو سالهام را با سطل و بیلچهاش به ساحل بردم.
a bucket of water
یک سطل آب
تصاویر
کلمات نزدیک
buck up
buck
bucharest
buccaneering
buccaneer
bucket seat
bucket shop
bucketful
buckingham palace
buckle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان