خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاجر
[اسم]
businessman
/ˈbɪz.nɪs.mæn/
قابل شمارش
[جمع: businessmen]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاجر
بازاری، صاحب کسب و کار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازاری
بازرگان
تاجر
سوداگر
کاسب
مترادف و متضاد
entrepreneur
executive
seller
tradesman
1.He was a successful businessman before becoming a writer.
1. او قبل از اینکه نویسنده شود تاجر موفقی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
businesslike
business-to-business
business woman
business trip
business studies
businessperson
businesswoman
busk
busker
busking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان