خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سخت تلاش کردن
[عبارت]
bust one's balls
/bˈʌst wˈʌnz bˈɔːlz/
1
سخت تلاش کردن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
break ass
bust ass
1.I've been busting my balls all night long to get this presentation ready for tomorrow's meeting.
1. تمام طول شب داشتم سخت تلاش میکردم تا این ارائه را برای جلسه فردا آماده کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
have over
bust ass
bust a cap in ass
have around
have it out with
candy-ass
chew ass out
cover ass
help off
don't let the door hit your ass on the way out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان