1 . گرته‌برداری
[اسم]

calque

/kælk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گرته‌برداری وام‌گیری زبانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: گرته‌برداری
مترادف و متضاد loan translation
  • 1.‘آسمان‌خراش’ is a calque of the English ‘skyscraper’.
    1. "آسمان‌خراش" یک گرته‌برداری از واژه انگلیسی "Skyscraper" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان