خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوربین فیلمبرداری (سبک و قابل حمل)
[اسم]
camcorder
/ˈkæmˌkɔrdər/
قابل شمارش
1
دوربین فیلمبرداری (سبک و قابل حمل)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوربین فیلمبرداری
1.would you lend me your camcorder?
1. دوربین فیلمبرداریات را به من قرض میدهی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
cambridge
cambodian
cambodia
camber
camaraderie
camel
camel driver
cameleer
camellia
camellike
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان