خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هویج
[اسم]
carrot
/ˈkærət/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هویج
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هویج
زردک
1.Finely chop the carrots.
1. با دقت هویجها را خرد کنید.
raw carrot
هویج خام
تصاویر
کلمات نزدیک
carronade
carroll
carrion crow
carrion
carrier pigeon
carrot and stick
carrot juice
carroty
carry
carry a torch for somebody
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان