خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرید نقدی
[اسم]
cash-and-carry
/kæʃ-ænd-ˈkæri/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خرید نقدی
1.We were able to get a good price on a sofa in a cash-and-carry deal at the furniture store.
1. ما توانستیم مبل راحتی را با قیمت مناسب در خرید نقدی در مغازه لوازم خانگی فروشی بخریم.
توضیح درباره اصطلاح cash-and-carry
منظور از cash-and-carry خریدی است که نقدی صورت می گیرد و خود خریدار باید آن را به خانه ببرد؛ یعنی هزینه تحویل به منزل هم ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
cash register
cash on the barrel head
cash on delivery
cash machine
cash in on
cashback
cashew
cashier
cashmere
cashpoint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان