خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انگیزه بخشیدن
2 . کاتالیز کردن (شیمی)
[فعل]
to catalyze
/ˈkætəˌlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: catalyzed]
[گذشته: catalyzed]
[گذشته کامل: catalyzed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
انگیزه بخشیدن
موجب شدن
مترادف و متضاد
cause
Inspire
1.The president’s speech catalyzed the nation and resuscitated the economy.
1. سخنرانی رئیس جمهور به کشور انگیزه بخشید و اقتصاد را احیا کرد.
2
کاتالیز کردن (شیمی)
تسریع کردن
مترادف و متضاد
accelerate
1.The enzyme catalyses the oxidation of acetaldehyde.
1. (این) آنزیم اکسایش استالدهید را کاتالیز میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
catalytic converter
catalytic
catalyst
catalysis
catalogue
catamaran
catamenia
catamite
catamount
cataphor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان