خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (لباس) درآوردن
[فعل]
to change out of
/ʧeɪnʤ aʊt ʌv/
فعل گذرا
[گذشته: changed out of]
[گذشته: changed out of]
[گذشته کامل: changed out of]
صرف فعل
1
(لباس) درآوردن
1.Give me five minutes to change out of my work clothes and I'll come out with you.
1. به من پنج دقیقه وقت بده تا لباس کارم را دربیاورم، بعدش با تو بیرون میآیم.
2.You need to change out of those wet things.
2. باید این لباسهای خیس را دربیاوری.
تصاویر
کلمات نزدیک
cast a vote
bury the hatchet
bring to light
bring to a head
bring into the open
citizens' advice bureau
come between
come to a decision
come into existence
come into fashion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان