Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خیریه
2 . سخاوتمند
[صفت]
charitable
/ˈtʃærətəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more charitable]
[حالت عالی: most charitable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خیریه
انساندوستانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خداپسندانه
خیریه
a charitable institution
یک مؤسسه خیریه
2
سخاوتمند
بخشنده، دستگیر، خیر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بخشنده
خیر
خیرخواه
1.My sister was charitable enough to help me buy my first house.
1. خواهرم آنقدر خیر بود که به من کمک کرد اولین خانهام را بخرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
charismatic
charisma
charioteer
chariot
chargé d'affaires
charitably
charity
charity begins at home
charity organization
charity shop
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان