خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدنی
2 . غیرنظامی
3 . غیرمذهبی
4 . مؤدب
5 . داخلی (درگیری یا جنگ)
[صفت]
civil
/ˈsɪvəl/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مدنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مدنی
1.In a civil suit against his neighbor, Barney claimed that the neighbor's dog had bitten him.
1. "بارنی" در یک دعوی مدنی علیه همسایهاش، ادعا کرد که سگ همسایه او را گاز گرفته بود.
civil code
قانون مدنی
2
غیرنظامی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کشوری
civil aviation
هواپیمایی [هوانوردی] غیرنظامی
3
غیرمذهبی
a civil marriage ceremony
یک مراسم ازدواج غیرمذهبی
4
مؤدب
باتربیت، متمدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مودب
1.You may not like him, but try at least to be civil.
1. ممکن است از او خوشت نیاید، اما حداقل سعی کن مؤدب باشی.
5
داخلی (درگیری یا جنگ)
درونی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
civet cat
civet
city hall
city center
city
civil engineer
civil engineering
civilian
civilian clothing
civilian dress
کلمات نزدیک
civics
civic centre
civic
civet
cityscape
civil action
civil aviation
civil aviation organization
civil ceremony
civil disobedience
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان