خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زغالسنگ
[اسم]
coal
/koʊl/
غیرقابل شمارش
1
زغالسنگ
زغال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زغال
زغالسنگ
1.He works in a coal mine.
1. او در یک معدن زغالسنگ کار میکند.
2.Put some coal on the fire.
2. کمی زغال روی آتش بگذار.
تصاویر
کلمات نزدیک
coagulation
coagulate
coachwork
coachman
coaching
coal mine
coal-burning
coal-fired
coalesce
coalfish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان