خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باخبر
[صفت]
cognizant
/ˈkɑːɡnɪzənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cognizant]
[حالت عالی: most cognizant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باخبر
آگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آگاه
مترادف و متضاد
aware
informed
1.cognizant of the importance of the case
1. آگاه از اهمیت پرونده
2.The defendant is cognizant that this is a serious charge.
2. متهم باخبر بود که این اتهام جدی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cognizance
cognitively
cognitive
cognition
cognate
cognize
cognomen
cognoscente
cohabit
cohabitation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان