خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استعمار کردن
2 . ساکن شدن
[فعل]
to colonize
/ˈkɑləˌnaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: colonized]
[گذشته: colonized]
[گذشته کامل: colonized]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
استعمار کردن
مستعمره خود کردن
1.The Greeks colonized Sicily and southern Italy.
1. یونانیها، "سیسیلی" و ایتالیای جنوبی [جنوب ایتالیا] را استعمار کردند.
2
ساکن شدن
اسکان دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسکان دادن
اسکان گرفتن
اسکان یافتن
تصاویر
کلمات نزدیک
colonization
colonist
colonic
colonialize
colonialist
colonnade
colony
colophon
colophony
color
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان