Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گوشت کانفیت
[اسم]
confit
/ˈkɔːnfi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گوشت کانفیت
[گوشتی که در روغن داغ سرخ شده باشد]
1.confit of goose
1. کانفیت گوشت غاز
2.duck leg confit
2. ران اردک سرخ شده
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
confiscation
confiscate
confirming
confirmed
confirmatory
confiture
conflagrate
conflagration
conflate
conflict
کلمات نزدیک
confiscation
confiscated
confiscate
confirmed
confirmation
conflagrant
conflagration
conflate
conflict
conflict of interest
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان