Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . توقیف کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to confiscate
/ˈkɑːnfɪskeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: confiscated]
[گذشته: confiscated]
[گذشته کامل: confiscated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
توقیف کردن
تصاحب کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
توقیف کردن
ضبط کردن
مصادره کردن
قبضه کردن
1.The teacher threatened to confiscate their phones if they kept using them in class.
1. معلم تهدید کرد که گوشی های همراه آنها را توقیف خواهد کرد، اگر دانش آموزان به استفاده از آن ها ادامه دهند.
2.They confiscated their lands after the war.
2. آنها زمین های آنان را پس از جنگ تصاحب کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
confirming
confinement
confine to
confine
configuration
confit
confiture
conflict
conflict of interest
conflicting
کلمات نزدیک
confirmed
confirmation
confirm
confines
confinement
confiscated
confiscation
confit
conflagrant
conflagration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان