خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرنیز
[اسم]
cornice
/ˈkɔːrnɪs/
قابل شمارش
1
قرنیز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قرنیز
1.There are ceiling cornices in the living room and hallway.
1. در اتاق نشیمن و راهرو قرنیز سقفی وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
cornflower
cornflour
cornflakes
cornfield
cornetto
cornish
cornmeal
cornrows
cornstarch
cornucopia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان