خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تاجگذاری
[اسم]
coronation
/ˌkɔrəˈneɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاجگذاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تاجگذاری
مترادف و متضاد
crowning
1.The new king’s coronation occurred last night.
1. تاج گذاری پادشاه جدید دیشب روی داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
coronary thrombosis
coronary
coronal
corona
corollary
coronation chicken
coroner
corporal
corporal punishment
corporate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان