خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جمجمه
[اسم]
cranium
/kreɪniəm/
قابل شمارش
1
جمجمه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جمجمه
مترادف و متضاد
skull
تصاویر
کلمات نزدیک
craniology
cranial
cranesbill
crane fly
crane
crank
crank out
crank up
crankcase
crankshaft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان