[اسم]

crane

/kreɪn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درنا (پرنده‌شناسی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: درنا کلنگ
  • 1.Cranes mostly live in China.
    1. درناها اغلب در چین زندگی می‌کنند.

2 جرثقیل

معادل ها در دیکشنری فارسی: جرثقیل
  • 1.The cargo was put aboard by crane.
    1. آن محموله توسط جرثقیل بار زده شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان