[صفت]

cramped

/kræmpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cramped] [حالت عالی: most cramped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شلوغ تنگ، کم‌جا

مترادف و متضاد Overcrowded
  • 1.a cold, cramped attic room
    1. یک اتاق زیرشیروانی سرد و کم‌جا
  • 2.A cramped store
    2. ِیک مغازه شلوغ
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان