خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گریان
[صفت]
crying
قابل مقایسه
1
گریان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشکآلود
تصاویر
کلمات نزدیک
crybaby
cry wolf
cry over spilled milk
cry out
cry one's heart out
cryogenic
cryogenics
cryolite
crypt
cryptanalysis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان