[جمله]

cry one's heart out

/kraɪ wʌnz hɑrt aʊt/

1 از ته دل گریه کردن خون گریه کردن

مترادف و متضاد cry one's eyes out
  • 1.She cried her eyes out after his death.
    1. او بعد از مرگ او خون گریه کرد.
  • 2.When we heard the news, we cried our heart out with joy.
    2. وقتی ما خبر را شنیدیم از خوشحالی از ته دل گریه کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان